تاریخ تولد و اتفاقات بدوتولد حضرت علی (ع)
ولادت حضرت علی (ع) در روز سیزده رجب ، سی سال بعد از عام الفیل و حدود سال ششصد میلادی اتفاق افتاده است .
میان محدثین مشهور است که امیرالمومنین (ع) در سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل به دنیا آمد . شیخ طوسی (ره) در کتاب تهذیب فرموده : آن حضرت (ع) در شهر مکه و در خانه کعبه و در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل ولادت یافت .
حافظ گنجی شافعی در کتاب کفایه الطالب ( ص 260 ) از حاکم روایت کرده که می گوید : امیرالمومنین علی بن ابی طالب در مکه و در بیت الله الحرام و در شب جمعه سیزدهم رجب سال سی ام بعد از عام الفیل به دنیا آمد وجز او مولودی در بیت الله الحرام به دنیا نیامد ، نه قبل از او ونه بعد از او و این به خاطر بزرگداشت مقام و رتبه او نزد خداوند عزوجل بوده که بدین افتخار نایل گردیده است .
درباره ایمان این بانوی محترمه به خدای تعالی و پیغمبران الهی ، حتی قبل از نبوت رسول خدا (ص) همین حدیث کافی است که در باب ولادت امیرالمومنین (ع) نوشته اند و اهل سنت آن را نقل کرده اند که چون درد زاییدن فرا رسید ، فاطمه به کنار خانه کعبه آمد و با این جمله ناراحتی خود را به پیشگاه خدای تعالی اظهار کرده – البته ناراحتی فاطمه می توانست چند علت داشته باشد که یکی از این علت ها ممکن است مربوط به درد زایمان باشد ، علت دیگر ممکن است به دلیل عدم توجه زنان قریش و قوم و خویشان همسرش و همسایه ها باشد چون معمولاً در موقع زایمان این افراد دور زن زائو جمع می شوند و به زن زائو کمک می کنند و او را دلداری و امید می دهند و علت دیگر هم ممکن است به دلیل کمرویی و حجب و حیای فاطمه بوده باشد که در این زمینه دیگر زنان را مطلع نکرده باشد . به هر جهت به نظر می رسد علت دوم صحیح تر و به واقعیت نزدیک تر باشد زیرا حالت فاطمه و سخنانش با خدا بیشتر به صورت شکوه می باشد- و گفت : ( ربّ انّی مومنه بک و بما جاء من عندک من رسل و کتب ، و انّی مصدّقه بکلام جدی ابراهیم الخلیل و انّه بنی البیت العتیق فبحقّ الّذی بنی هذا البیت و بحقّ المولود الذی فی بطنی لمّا یسّرت علی ولادتی )
یعنی : پروردگارا من ایمان دارم به تو و به همه پیامبران و کتاب هایی که از سوی تو آمده و گفتار جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق دارم و او که این خانه را بنا کرد .
پروردگارا به حقّ همان کسی که این خانه را بنا کرد و به حقّ این نوزادی که در شکم من است ، ولادت او را بر من آسان گردان .
و به دنبال آن ناگهان دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه به درون خانه کعبه رفت وعلی (ع) به دنیا آمد .
حافظ گنجی شافعی در کتاب کفایه الطالب از حاکم روایت کرده که می گوید : چون درد زایمان فاطمه بنت اسد را گرفت و شکایت حال خود را به ابوطالب کرد ، ابوطالب دست او را گرفته و به مسجدالحرام آورد و به درون خانه کعبه برد و بدو گفت : ( اجلسی علی اسم الله ) یعنی : به نام خدا در اینجا بنشین .
سپس فاطمه پسر زیبایی به دنیا آورد و ابوطالب او را (علی) نامید و این حدیث را ابن مغازلی در مناقب و ابن صباغ در فصول المهمه و دیگران نقل کرده اند .
نظیر این ماجرا در برخی از روایات علمای شیعه نیز ذکر شده ولی عموماً در روایات علمای شیعه (رضوان الله علیهم ) این گونه است که خود فاطمه بنت اسد هنگامی که دچار درد زایمان شد ، به کنار خانه آمد و از خدا خواست تا امر ولادت مولودش را بر او آسان گرداند و به دنبال این دعا بود که دیوار کعبه شکافته شد ، فاطمه به درون آن رفت و علی (ع) به دنیا آمد .
یزید بن قنعب گوید : ناگهان دیدم قسمت پشت خانه کعبه شکافته شد و فاطمه به داخل خانه رفت و از دیدگان ما پنهان گردید و دیوار خانه نیز به هم پیوست ، ما که چنان دیدیم ، خواستیم قفل در را باز کنیم ولی قفل باز نشد و دانستیم که این امر و پیشامد از جانب خداوند متعال (جل و جلاله ) است پس از نزدیک در دور شدیم و با نگاه های بهت زده دیده به خانه کعبه داشتیم .
این مطلب و واقعه عجیب و باورنکردنی به سرعت در شهر پیچید و همه مردم در سر هر کوی و برزن درباره آن بحث و گفتگو می کردند و نظرات مختلفی می دادند . حتی زنان پرده نشین و اشراف زاده قریش نیز از این ماجرای شگفت انگیز با خبر شده و از آن سخن می گفتند .
سه روز پرهیجان گذشت و چون روز چهارم شد ، فاطمه از همان مکانی که وارد شده بود بیرون آمد ، حتی محل آن تا زمان تعمیرات جدید به صورت شکافی باقی مانده بود .
فاطمه در حالی که حضرت علی (ع) را در بغل داشت رو به مردم کرده و گفت : خدای تعالی مرا بر زنان پیش از خودم برتری بخشید ، زیرا آسیه دختر مزاحم ، خدای (عزوجل ) را در مکانی پرستش می کرد که جزء اضطرار و ناچاری نمی بایستی پرستش او را می نمود و مریم دختر عمران پیامبر نخله خشک را حرکت داد تا از آن رطب تازه بخورد و من در خانه خدا رفتم و از روزی و میوه بهشتی خوردم و چون خواستم بیرون بیایم هاتفی ندا داد که ای فاطمه نام این مولود را (علی ) بگذار که خدای علّی اعلی فرماید : ( من نام او را از نام خود جدا کردم و به ادب خود ادبش آموختم و من بر مشکلات علم خویش ، واقفش ساختم و اوست که بت ها را در خانه من می شکند و اوست کسی که بر بام من اذان گوید و مرا تقدیس کند و وای بر حال کسی که او را دشمن داشته و نافرمانیش کند که او اهل نفاق است . )