سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داریوش آریا

تا حالا که دوست داشتم هر مطلبی مینویسم از خودم باشه چون انشایم خوبه ولی وقت ندارم و سرم هم شلوغه برا همین مطالب خودم زیاد خوب نیست چون مطلبی که می نویسی باید فوق العاده باشه تا دیگران رغبت کنن اونو بخونن .

تاریخ تولد و اتفاقات بدوتولد حضرت علی (ع)

ولادت حضرت علی (ع) در روز سیزده رجب ، سی سال بعد از عام الفیل و حدود سال ششصد میلادی اتفاق افتاده است .

میان محدثین مشهور است که امیرالمومنین (ع) در سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل به دنیا آمد . شیخ طوسی (ره) در کتاب تهذیب فرموده : آن حضرت (ع) در شهر مکه و در خانه کعبه و در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل ولادت یافت .

حافظ گنجی شافعی در کتاب کفایه الطالب ( ص 260 ) از حاکم روایت کرده که می گوید : امیرالمومنین علی بن ابی طالب در مکه و در بیت الله الحرام و در شب جمعه سیزدهم رجب سال سی ام بعد از عام الفیل به دنیا آمد وجز او مولودی در بیت الله الحرام به دنیا نیامد ، نه قبل از او ونه بعد از او و این به خاطر بزرگداشت مقام و رتبه او نزد خداوند عزوجل بوده که بدین افتخار نایل گردیده است .

درباره ایمان این بانوی محترمه به خدای تعالی و پیغمبران الهی ، حتی قبل از نبوت رسول خدا (ص) همین حدیث کافی است که در باب ولادت امیرالمومنین (ع) نوشته اند و اهل سنت آن را نقل کرده اند که چون درد زاییدن فرا رسید ، فاطمه به کنار خانه کعبه آمد و با این جمله ناراحتی خود را به پیشگاه خدای تعالی اظهار کرده البته ناراحتی فاطمه می توانست چند علت داشته باشد که یکی از این علت ها ممکن است مربوط به درد زایمان باشد ، علت دیگر ممکن است به دلیل عدم توجه زنان قریش و قوم و خویشان همسرش و همسایه ها باشد چون معمولاً در موقع زایمان این افراد دور زن زائو جمع می شوند و به زن زائو کمک می کنند و او را دلداری و امید می دهند و علت دیگر هم ممکن است به دلیل کمرویی و حجب و حیای فاطمه بوده باشد که در این زمینه دیگر زنان را مطلع نکرده باشد . به هر جهت به نظر می رسد علت دوم صحیح تر و به واقعیت نزدیک تر باشد زیرا حالت فاطمه و سخنانش با خدا بیشتر به صورت شکوه می باشد- و گفت :     ( ربّ انّی مومنه بک و بما جاء من عندک من رسل و کتب ، و انّی مصدّقه بکلام جدی ابراهیم الخلیل و انّه بنی البیت العتیق فبحقّ الّذی بنی هذا البیت و بحقّ المولود الذی فی بطنی لمّا یسّرت علی ولادتی )

یعنی : پروردگارا من ایمان دارم به تو و به همه پیامبران و کتاب هایی که از سوی تو آمده و گفتار جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق دارم و او که این خانه را بنا کرد .

پروردگارا به حقّ همان کسی که این خانه را بنا کرد و به حقّ این نوزادی که در شکم من است ، ولادت او را بر من آسان گردان .

و به دنبال آن ناگهان دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه به درون خانه کعبه رفت وعلی (ع) به دنیا آمد .

حافظ گنجی شافعی در کتاب کفایه الطالب از حاکم روایت کرده که می گوید : چون درد زایمان فاطمه بنت اسد را گرفت و شکایت حال خود را به ابوطالب کرد ، ابوطالب دست او را گرفته و به مسجدالحرام آورد و به درون خانه کعبه برد و بدو گفت : ( اجلسی علی اسم الله ) یعنی : به نام خدا در اینجا بنشین .

سپس فاطمه پسر زیبایی به دنیا آورد و ابوطالب او را (علی) نامید و این حدیث را ابن مغازلی در مناقب و ابن صباغ در فصول المهمه و دیگران نقل کرده اند .

نظیر این ماجرا در برخی از روایات علمای شیعه نیز ذکر شده ولی عموماً در روایات علمای شیعه (رضوان الله علیهم ) این گونه است که خود فاطمه بنت اسد هنگامی که دچار درد زایمان شد ، به کنار خانه آمد و از خدا خواست تا امر ولادت مولودش را بر او آسان گرداند و به دنبال این دعا بود که دیوار کعبه شکافته شد ، فاطمه به درون آن رفت و علی (ع) به دنیا آمد .

یزید بن قنعب گوید : ناگهان دیدم قسمت پشت خانه کعبه شکافته شد و فاطمه به داخل خانه رفت و از دیدگان ما پنهان گردید و دیوار خانه نیز به هم پیوست ، ما که چنان دیدیم ، خواستیم قفل در را باز کنیم ولی قفل باز نشد و دانستیم که این امر و پیشامد از جانب خداوند متعال (جل و جلاله ) است پس از نزدیک در دور شدیم و با نگاه های بهت زده دیده به خانه کعبه داشتیم .

این مطلب و واقعه عجیب و باورنکردنی به سرعت در شهر پیچید و همه مردم در سر هر کوی و برزن درباره آن بحث و گفتگو می کردند و نظرات مختلفی می دادند . حتی زنان پرده نشین و اشراف زاده قریش نیز از این ماجرای شگفت انگیز با خبر شده و از آن سخن می گفتند .

سه روز پرهیجان گذشت و چون روز چهارم شد ، فاطمه از همان مکانی که وارد شده بود بیرون آمد ، حتی محل آن تا زمان تعمیرات جدید به صورت شکافی باقی مانده بود .

فاطمه در حالی که حضرت علی (ع) را در بغل داشت رو به مردم کرده و گفت : خدای تعالی مرا بر زنان پیش از خودم برتری بخشید ، زیرا آسیه دختر مزاحم ، خدای (عزوجل ) را در مکانی پرستش می کرد که جزء اضطرار و ناچاری نمی بایستی پرستش او را می نمود و مریم دختر عمران پیامبر نخله خشک را حرکت داد تا از آن رطب تازه بخورد و من در خانه خدا رفتم و از روزی و میوه بهشتی خوردم و چون خواستم بیرون بیایم هاتفی ندا داد که ای فاطمه نام این مولود را (علی ) بگذار که خدای علّی اعلی فرماید : ( من نام او را از نام خود جدا کردم و به ادب خود ادبش آموختم و من بر مشکلات علم خویش ، واقفش ساختم و اوست که بت ها را در خانه من می شکند و اوست کسی که بر بام من اذان گوید و مرا تقدیس کند و وای بر حال کسی که او را دشمن داشته و نافرمانیش کند که او اهل نفاق است . )