سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داریوش آریا

تا حالا که دوست داشتم هر مطلبی مینویسم از خودم باشه چون انشایم خوبه ولی وقت ندارم و سرم هم شلوغه برا همین مطالب خودم زیاد خوب نیست چون مطلبی که می نویسی باید فوق العاده باشه تا دیگران رغبت کنن اونو بخونن .

جانبازی که با بدتر شدن حالش درصد جانبازیاش کم میشود!

نسخه چاپیارسال به دوستان

جانبازی که با بدتر شدن حالش درصد جانبازی‌اش کم می‌شود! / مسئولان رسیدگی کنند

«حسن مزارع» جانباز 50 درصدی است که با شرایط سخت جسمی در حال گذران امور است و با این وجود هیچ روی خوشی از سوی کمیسیون پزشکی بنیاد شهید به وی نشان داده نمی‌شود.

خبرگزاری فارس: جانبازی که با بدتر شدن حالش درصد جانبازی‌اش کم می‌شود! / مسئولان رسیدگی کنند

 29 سال حاصل رنج‌ها و زحمات پدر و مادر در یک خانه محقر و اتاق کوچک بوده، از همان ابتدا بیماری روحی و روانی که بر اثر جراحات ترکش و موج گرفتگی متعاقبا به وجود آمد همسر خود را طلاق و دختر یک ساله‌اش در خانه مادری تربیت شد و در طول زندگی از مهر پدری بی‌بهره شده است.

«حسن مزارع» فرزند محمد ساکن شهر سردشت زیدون از توابع شهرستان بهبهان، تکنیسین برق سنگین ناو نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی که در سال 1362 استخدام و در سال 65 در اسکله بندر امام خمینی(ره) بر اثر بمباران هوایی از ناحیه سر و گردن و صورت دچار مجروحیت و موج انفجار شده است.

وضعیت عمومی این جانباز از سال 65 کم کم همراه با موج گرفتگی و توهمات روحی و روانی پدیدار شد که باعث رنجش خاطر خانواده شده است.

درصد جانبازی حسن مزارع که در کمیسیون ارتش مورد بررسی قرار گرفت، 51 درصد به ایشان تعلق داده شد و در همین راستا بنیاد شهید 50 درصد را لحاظ کرده است.

رفته رفته حال وی، رو به وخامت رفته به طوری که هر چند وقت یکبار به مدت یک ماه در بیمارستان بنیاد شهید اهواز بستری می‌شد.

اکنون که بیش از 25 سال از مجروحیت و جراحات و مشکلات جسمی و روحی جانباز حسن مزارع می‌گذرد وضعیت جسمی وی از لحاظ قلبی، کلیوی، فشار خون و... برای وی بسیار دشوار و برای خانواده‌اش بسیار زجرآورتر شده، به طوری که به سختی روی پاهای خود می‌ایستد.‌

وضعیت اتاق وی طوری است که به دلیل وضعیت خاص روحی و روانی و جسمی‌اش، در هفته دو تا پنج بار باید نظافت و شست‌وشو شود.

از کمیسیون اولیه تا کنون، جهت ارتقای درصد جانبازی، سه بار به کمیسیون پرونده ارجاع داده شده که متاسفانه با توجه به وخامت حال وی و بدتر شدن اوضاع روحی و روانی‌اش، هیچ تاثیری بر درجه جانبازی‌اش صورت نگرفته است.

*در پرونده وی موج گرفتگی درج نشده است
در آخرین جلسه کمیسیون وی که در آبان‌ماه 93 تشکیل شد نه تنها درصد جانبازی وی اضافه نشد بلکه درصد جانبازی وی طبق گفته کمیسیون پزشکی بنیاد شهید کل کشور به پنج درصد بر روی 50 درصد تبدیل شده و طبق پیگیری‌های جدی و شبانه‌روزی و به دستور مدیر‌کل بنیاد شهید کشور فعلا به همان 50 درصد جانبازی ابقا شده است.

رئیس کمیسیون پزشکی کل کشور گفته است چون ایشان در بدو ورود و به هنگام حادثه و ورود ایشان به بیمارستان در پرونده وی موج گرفتگی درج نشده، درصد جانبازی وی ارتقا داده نخواهد شد.

اثرات موج گرفتگی این جانباز بعد از مدت‌ها بر روی وی تاثیر گذاشته که کمیسیون پزشکی متاسفانه این موضوع را لحاظ نکرده است.

در گذشته مشکلات روحی و روانی وی آن قدر زیاد بود که بارها مشکلات جدی برای خود و خانواده و تنها دختر خود به وجود آورد که اگر کنترل نمی‌شد وضعیت ایشان روز به روز بدتر می‌شد.

*لزوم افزایش درصد جانبازی «حسن مزارع»

رئیس بنیاد شهید بهبهان در همین ارتباط در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس در بهبهان اظهار کرد: با توجه به سرکشی‌های مداوم و مکرر وضعیت حسن مزارع که به‌عنوان جانباز تحت پوشش این بنیاد قرار گرفته، متاسفانه وضعیت او روز به روز بدتر و حال وی وخیم‌تر می‌شود.

 نعمت‌الله نیری افزود: توقع خانواده این جانباز و پیگیری‌های مداوم این خانواده بیشتر معنوی است و برای بالا بردن درصد جانبازی حسن مزارع تلاش‌های زیادی صورت گرفته است.

وی در ادامه ضمن اشاره به پرونده «حسن مزارع» در کمیسیون پزشکی تصریح کرد: متاسفانه با وجود پیگیری‌های مکرر درصد جانبازی این جانباز با توجه به وخامت حال وی، همان 50 درصد لحاظ شده که نیاز به افزایش تا 70 درصد است.

نیری ادامه داد: آخرین کمیسیون پزشکی که برای این جانباز منظور شد همان درصد قبلی اعمال شد که نیاز است با پیگیری بیشتر به 70 درصد افزایش یابد.

*با توجه به مشکلات روحی این جانباز، پرونده وی بار دیگر بررسی شود
وی خاطرنشان کرد: کمیسیون پزشکی بر اساس محتویات پرونده نظر می‌دهد و این امر در شرایط کنونی که برای این جانباز پیش آمده بسیار سخت است.

نیری در ادامه گفت: از نظر بنیاد شهید شهرستان بهبهان تمام خدمات به این جانباز که در شهر سردشت زیدون سکونت دارد، رایگان است.

رئیس بنیاد شهید بهبهان ضمن اشاره به مجروحیت‌ها و جراحات روحی و روانی این جانباز یادآور شد: هیچ شکی نیست که بنیاد شهید وظیفه ذاتی خود می‌داند که به این خانواده و همه جانبازان خدمت کند و مشکلات آنان را پیگیری کند.

وی ضمن اشاره به وجود 2 هزار و 850 جانباز در شهرستان بهبهان افزود: شهرستان بهبهان بیش از یک‌هزار و 100 به این انقلاب اهدا کرده است.

نیری اضافه کرد: بیشترین مشکلاتی که خانواده‌های شاهد و ایثارگر و جانبازان با آن درگیر هستند بحث اشتغال، درمان و تحصیلات رفاهی است.

رئیس بنیاد شهید بهبهان در ادامه، ضمن پیشنهاد جهت پیگیری درصد این جانباز و بهبود وضعیت روحی و روانی حسن مزارع افزود: پیشنهاد می‌شود که با توجه به مشکلات روحی شدید این جانباز بار دیگر پرونده وی در کمیسیون عالی بنیاد مورد بررسی قرار گیرد.

انتظار می‌رود بنیاد شهید به صورت جد به دنبال ارتقای جانبازی وی و همچنین پشتیبانی و حمایت مادی و معنوی از این جانباز باشد.

 

 


واقعه هفتم تیر

واقعه «هفتم تیر»


هفت تیر

کیهان


حدود ساعت 21 دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد، که بر اثر شدت انفجار قسمت‌هایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت ده‌ها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید،این روزنامه به نقل از خبرنگار کشیک خود که پس از انفجار به محل حادثه رسیده بود، می نویسد: «صد‌ها نفر از مردم تهران خود در خیابان‌های اطراف دفتر مرکزی حزب اجتماع کرده بودند و آمبولانس‌ها بی‌امان در رفت و آمد بودند، یکی از شاهدان عینی انفجار که شدیداً می‌گریست گفت: آقایان دکتر باهنر، نبوی، محمد هاشمی، میرسلیم، چند لحظه قبل از انفجار بمب سالن را ترک کردند. در این لحظه بسیاری از مردم در جستجوی آیت‌الله بهشتی بودند و یکی از پاسداران گفت که آخرین بار ایشان و حجت‌الاسلام محمد منتظری را در مقابل سالن دیده است، لیکن نیم ساعت بعد گفته شد که شیخ محمد منتظری به شهادت رسیده‌اند.

هفت تیر

امام خمینی (ره)


من این ضایعه بزرگ را به ملت ایران و شما آقایان که نزدیک بودید با آقای بهشتی و مطلع بودید از افراد دیگری که شهید شدند، به همه شما آقایان و ملت‌مان تسلیت عرض می‌کنم. بنای دشمن‌های شما بر این است که افرادی که لیاقتشان بیشتر است بیشتر مورد حمله قرار بگیرند. آن‌ها افرادی را هدف قرار می‌دهند که از آن‌ها خوف دارند که مبادا یک وقتی به آن‌ها صدمه بزنند. و این را من کرارا گفته‌ام که مرحوم آقای "بهشتی" در این مملکت مظلوم زیست.

هفت تیر

مقام معظم رهبری


(ایشان به دلیل حادثه ی سو قصد که چند روز پیش از این حادثه رخ داده بود، به هنگام وقوع حادثه ی هفت تیر در بستر بودند) یک روز آقای هاشمی رفسنجانی و حاج احمدآقا به عیادت من آمدند.. طبیب من رو به من کرد و به آقای هاشمی گفت: که ایشان خیلی اصرار دارند که بهشان رادیو بدهیم. به نظر شما مصلحت است؟ آقای هاشمی گفت: نه. من گفتم: چرا مصلحت نیست؟ ایشان گفتند رادیو اخبار تلخ دارد...

 بعد من همینطور فکر کردم یعنی چه رادیو اخبار تلخ دارد؟ آقای هاشمی می خواستند جریان را به یک شکلی به من بفهمانند. بعدا گفتند: مثلا دفتر مرکزی حزب منفجر شده عده ای مجروح شدند. آقای بهشتی هم مجروح شده. گریه ام گرفت. یادم نیست. آن روزها هم حال من عادی نبود. یک عمل جراحی سومی هم داشتم. وقتی شنیدم آقای بهشتی مجروح شده از روزنامه و رادیو یادم رفت سوال کنم... گفتم که وضعشان چطور است؟ حالشان چطور است؟ گفتند که آقای بهشتی حال خوبی نداشتند. و گفتم که باید همه امکانات مملکت را بسیج کنیم تا آقای بهشتی را نجات دهیم. بعد من باز آرام نگرفتم. گفتم وضعشان بهتر از من یا بدتر از من است؟ گفتند: چه فرقی می کند...

جریان دست اندر کار حادثه 7 تیر، جریان آمیخته ای از لیبرال ها و منافقین بود. یکسره از لیبرال ها نبود. لکن نشان می داد که چقدر آنها مردم ناجوانمردی هستند که حاضرند به خاطر مسائل سیاسی، شخصیت هایی مثل شهید بهشتی و بقیه شهدای 72 تن را در یک حادثه نابود و شهید کنند – مجله سروش – تیر ماه 61

هفت تیر

آیت الله هاشمی رفسنجانی


از دفتر امام، آقای صانعی تلفن کرد و خبر داد که در دفتر حزب جمهوری اسلامی بمبی منفجر شده و عده ای شهید شده اند. وحشت کردیم. در تلفن های بعدی اطلاع رسید که بمب در همان سالن در حال سخنرانی آقای بهشتی منفجر شده تا ساعت دو بعد از نصفه شب بیدار ماندم و مرتبا خبر می گرفتم. خبرها وحشتناک بود و حاکی از شهادت ده ها نفر و بالاخره خبر شهادت آقای دکتر بهشتی کمرم را شکست. گر چه خبرهای ضد و نقیض روزنه ای برای امید باز می گذاشت. فقط چند لحظه خوابیدم. فاطی تا صبح بیدار بود و جواب تلفن می داد و گریه می کرد. عفت هم کم خوابید – (خاطرات روزانه، کتاب عبور از بحران)

هفت تیر

سعید شاهسوندی (از اعضای گروهک منافقین)


شاخص پیروزی عملیات کشته شدن (شهادت) آیت الله بهشتی بود. بمب در زیر تریبون سخنرانی ایشان کار گذاشته شده بود. ساعت 9 شب انفجار صورت گرفت، درست در فردای هفتم تیر، من و سه نفر دیگر به عنوان گروه موسس "رادیو مجاهد"(منافق)، بنا به دعوت دکتر قاسلمو عازم دفتر محل سیاسی حزب دمکرات کردستان در ارتفاعات زمزیران شدیم. چند هفته بعد، فردی به جمع ما پیوست. روحیه ای تشکیلاتی و اجرایی داشت. هویت او برای همه مشخص نبود. او با نام تشکیلاتی کریم رادیو در بخش فنی رادیو مجاهد(منافق) سازماندهی شد او کسی جز محمدرضا کلاهی عامل انفجار هفت تیر نبود.

هفت تیر

علی اکبر ولایتی


حدود 9 و چند دقیقه بود که ناگهان دیدیم صدای انفجاری آمد. ما فکر می کردیم که بمب در اتاق ما منفجر شده زیرا تمام شیشه های اتاق ما خرد شدند و برق هم رفت. از پائین صدای فریاد می آمد. از آنجا بیرون آمدیم. در راهروها همه جا تاریک بود و ما روی قشر ضخیمی از شیشه خرده راه می رفتیم. به حیاط رفتیم، ولی تا چند دقیقه هنوز متوجه قضیه نبودیم چون هوا تاریک بود یک وقت کسی از بین ما گفت: «این سالنی که بود، دیگر نیست.» سقف سالن به زمین متصل و با خاک یکسان شده بود. تازه همه فهمیدند چه اتفاقی افتاده. بیل و کلنگ آوردند، ولی سقف یکپارچه و بتونی، به شکلی کامل فرود آمده بود. جرثقیلی را از سرچشمه آوردند که این طاق را بلند کند، ولی جرثقیل زورش نرسید، به جای اینکه بتون بلند شود، ته جرثقیل بلند شد. بعضی ها را در این کند و کاوها در آوردند علت اینکه عده ای زنده ماندند این بود که صندلی های آنجا صندلی های آهنی ارج بود. سقف روی آنها فرود آمده و عده ای به واسطه این صندلی ها زنده مانده بودند و اگر روی زمین نشسته بودند همه رفته بودند – خبرگزاری فارس

محمدرضا کلاهی – عامل انفجار


هفت تیر

محمد‌رضا کلاهی، دانشجوی رشته برق دانشگاه علم و صنعت بود که پس از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. او در حزب ارتقاء یافت و مسوول دعوت‌ها برای کنفرانس‌ها و میزگرد‌ها و جلسات شد. ضمن آنکه مسوول حفاظت حزب نیز گردید. او بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهارراه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتا از طریق مرزهای غربی کشور به عراق منتقل گردید. او در عراق با یکی از اعضای سازمان ازدواج کرد. اما در 1370 در فهرست اعضای «مسئله‌دار» سازمان قرار گرفت، در 1372 از سازمان جدا شد و در 1373 از عراق رهسپار آلمان گردید. (تاریخ ایرانی)