داریوش آریا

تا حالا که دوست داشتم هر مطلبی مینویسم از خودم باشه چون انشایم خوبه ولی وقت ندارم و سرم هم شلوغه برا همین مطالب خودم زیاد خوب نیست چون مطلبی که می نویسی باید فوق العاده باشه تا دیگران رغبت کنن اونو بخونن .

راستی تا حالا دقت کرده اید دو جمله با معنی بدون نقطه که واقعا با

دیروز بعد از نماز تو نماز خونه نشسته بودم و داشتم به در ودیوار نگاه می کردم اول به ذکر بعد از نماز ظهر رسیدم و اونو خوندم و دقت کردم دیدم چمله ( لا اله الا الله ) اصلا نقطه نداره و گفتم چه جمله پر معنی و بدون نقطه ای . بعد چشمم به ذکر های ایام هفته رسید -ذکر روز جمعه ((اللهم صل علی محمد و آل محمد)) زیبا ترین ذکر و دعا و با معنی ترین جمله ای که وجود داره و اونم بدون نقطه - بر محمد و آلش درود و سلام می فرستیم .


آقای روحانی من هم به شما رای نداده ام ، اما شما را رئیس جمهور خو

آقای روحانی در سخنانی که در روز معرفی آقای سجادی به عنوان وزیر پیشنهادی ورزش (در هفته گذشته -که البته رای هم نیاورد ) بیان داشتند در 24 خرداد مردم به افراط-تفریط-خشونت-خودرایی-تک رایی-عدم مشورت -عدم تدبیررای ندادند و به من رای دادند - به قول علی دایی( ببخشید ) مگه شما چقدر رای آوردید حدود 18 میلیون رای یا به عبارتی7/50 آرا را - حالا اینو بگذاریم کنار یعنی اونایی که به جنابعالی رای ندادند افرادی هستند خشن و خود رای - یعنی 3/49 مردم ایران افرادی مفرط هستند چون به شما رای نداده اند - مثل 4 سال پیش که می گفتند یا باید ما برنده باشیم یا تقلب شده - واقعاً خیلی جالبه - امیدواریم رئیس جمهور واقعیت جامعه را بهتر درک کنند و طوری نباشه که به جای اینکه از اون طرف بام بیفته ، از این طرف بام بیفته !!!!

آقای دکتر - آقای رئیس جمهور شما که مارا قبول نداری چون بهت رای ندادیم ، اما ما شما را قبول داریم چون رئیس جمهورمان هستی و بزرگ این کشور و باید نگاهت و دیدگاهت هم به اندازه کل کشور باشه.


چگونه درکربلا شبیه ترینِ مردم به پیامبر(ص) را تکه تکه کردند؟

بنابر سنت تاریخی، هشتمین شب محرم‌الحرام متعلق به فرزند رشید حسین (ع) است؛ جوانی خوش سیما و شبیه ترینِ مردم به پیامبر(ص) که الگوی بسیاری از جوانان و نوجوانان کشورمان در دوران دفاع مقدس بود و جوانان کشورمان به ایشان اقتدا می‌کنند.
حضرت على بن الحسین (على اکبر) اولین سلحشور بنى هاشم بود که آماده نبرد شد. او زیباترین و خوش خو ترین مردم بود. سنّ شریف آن حضرت را در هنگام شهادت 19 سال یا 18 سال و به روایتى 25 سال نوشته‌‏‌اند.
علی اکبر، اوّلین شهید از آل ابى طالب است که روز عاشورا نزد پدر گرامى‌‌‏اش آمد و اذن میدان طلبید. امام علیه‌السلام بى درنگ به او اجازه فرمود و در همان حال ناامید از حیات او، به قامت رعنایش نگریست و باران اشک از دیدگانش فرو ریخت.
هنگامى که امام علیه‌السلام به چهره نورانى فرزندش «على اکبر» نگریست، سر به سوى آسمان برداشت و عرض کرد:
خدایا! بر این گروه ستمگر گواه باش که اینک جوانى به مبارزه با آنان مى‌‏رود که از نظر صورت و سیرت و گفتار، شبیه‏‌ترین مردم به رسول تو، حضرت محمّد صلى الله علیه و آله است. ما هر زمان که مشتاق دیدار پیامبرت مى‏‌شدیم، به چهره او مى‏‌نگریستیم. خدایا! برکات زمین را از آنان دریغ‌‏دار، و اجتماع آنان را پراکنده و متلاشى ساز و آنان را گروه‌‏هاى مختلف و متفاوتى قرار ده، و والیان آنها را هیچگاه از آنان راضى مگردان! که اینان ما را دعوت کردند تا به یارى ما برخیزند ولى اینک ستمکارانه به جنگ با ما برخاستند».
پس امام علیه‌السلام رو به عمر بن سعد کرده، فریاد زد:
خدا نسل تو را ریشه کن کند و به هیچ کارت برکت ندهد و بر تو کسى را چیره سازد که سرت را بعد از من در بستر از تن جدا سازد، همان گونه که تو رشته رحم مرا قطع کردى، و پیوند مرا با رسول خدا نادیده گرفتى!».
آنگاه امام با صداى رسا این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى‏ آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ ذُرِّیَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد، آنها فرزندان (و دودمانى) بودند که (از نظر پاکى و تقوى و فضیلت) بعضى از بعضى دیگر گرفته شده بودند و خداوند شنوا و داناست.
در این هنگام على اکبر بر سپاه اموى حمله کرد در حالى که این رجز را مى‏‌خواند:
منم على، پسر حسین فرزند على، به خانه خدا سوگند! ما به رسول خدا از همه کسى سزاوارتریم.
به خدا سوگند! پسر زیاد را نمى‌‏رسد که درباره ما حکم کند. آنقدر با نیزه بر شما بزنم تا کج شود، در حمایت از پدرم، با شمشیر بر شما ضربت فرود آورم ضربتى چون ضربت جوان هاشمى علوى.
پس از آن بر سپاه دشمن تاخت و بسیارى از آنان را به هلاکت رساند به گونه‏‌اى که دشمن از کثرت کشته‌‏شدگان به فغان آمد.
با آن که تشنگى بر آن حضرت چیره شده بود یکصد و بیست نفر را به خاک افکند، و در حالى که زخم‌‏هاى زیادى برداشته بود، نزد پدر آمد و عرض کرد:
پدر جان! تشنگى مرا از پاى درآورد و سنگینى سلاح ناتوانم ساخت. آیا جرعه آبى هست که بتوانم بنوشم و به جنگ ادامه دهم؟!
امام علیه‌السلام فرمود:
پسر جان! چقدر بر حضرت محمّد و على و پدرت، ناگوار است که آنان را بخوانى ولى پاسخى به تو ندهند و از آنان یارى بطلبى ولى یاریت نکنند. اى فرزندم! زبان خود را نزدیک آر!
آنگاه ‏امام علیه‌السلام زبان على‏اکبر را در دهان گرفت و مکید و انگشتر خود را به او داد و فرمود:

این انگشتر را در دهانت بگذار و به نبرد با دشمن بازگرد امیدوارم که هنوز به شب نرسیده جدّت رسول خدا با جامى سرشار از شربت بهشتى تو را سیراب سازد، به گونه‏‌اى که پس از آن هرگز تشنه نگردى! )
على اکبر علیه‌السلام به میدان بازگشت و همانند پدر و جدش على مرتضى علیه‌السلام در هنگام نبرد بر یمین و یسار لشکر کوفه حمله مى‏‌نمود و به هر سو رو مى‏‌کرد جمعیت انبوهى از او مى‏‌گریختند یا به خاک مى‌‏افتادند.
«مُرّة بن مُنقِد» ناجوانمردانه با نیزه‏‌اش از پشت بر او حمله کرد که على اکبر از روى زین اسب افتاد و مرّة با شمشیر بر فرق آن حضرت زد و سرش را شکافت.
دشمن خونخوار و سنگدل و وحشى اطرافش را گرفتند و با شمشیرها بدن پاکش را قطعه قطعه نمودند.
در آخرین دقائق، على اکبر علیه‌السلام صدا زد: سلام بر تو یا أبتاه (خداحافظ پدرجان)، این جدم رسول خداست که مرا سیراب کرد و بر تو سلام مى‏‌رساند و مى‏‌گوید در آمدنت به نزد ما شتاب کن، که براى تو جامى از شراب بهشتى ذخیره نموده‏‌‌ام. آنگاه فریادى زد و به شهادت رسید.
امام علیه‌السلام با شنیدن صداى على اکبر علیه‌السلام چون بازشکارى خود را کنار پیکر غرقه به خون فرزندش رساند.
بنا به نقل سید بن طاووس: امام علیه‌السلام بر بالین على اکبر حاضر شد و صورت به صورت فرزندش نهاد. وضعیّت دلخراشى بود، چنان آن صحنه امام علیه‌السلام را متأثر ساخت که آن قوم را نفرین کرد: خداوند بکشد قومى که تو را شهید کرد.
در آن حال امام علیه‌السلام سخت منقلب شد به گونه‌‏اى که صداى گریه آن حضرت بلند شد در حالى که کسى تا آن زمان صداى گریه او را نشنیده بود.
آنگاه فرمود: «عَلَى الدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا» پس از تو، افّ بر این دنیا باد.
در زیارتى که با سند صحیح از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است درباره شدت این مصیبت مى‌‏خوانیم:  سوز و گداز پدرت بر داغ تو هرگز تسلّى نیافت. طبرى مى‌‏نویسد: «حمید بن مسلم» مى‏‌گوید: در همین حال دیدم زنى سراسیمه از خیمه‏ها خارج شد و فریاد مى‏‌کشید:  او به سرعت به طرف قتلگاه على اکبر مى‌‏آمد، پرسیدم، او کیست: گفتند: زینب دختر على بن ابى‏طالب علیه‌السلام است.
آمد و خود را روى پیکر على اکبر انداخت، امام علیه‌السلام دستش را گرفت و به سوى خیمه‏ها برگرداند.
آنگاه به جوانان بنى ‏هاشم خطاب کرد و فرمود: اى جوانان بنى‏ هاشم، برادرتان را به خیمه‏‌ها ببرید.


سرگذشت (جون )؛ غلام سیاه امام حسین (ع)

جون که افتخار خدمتگزاری ابوذر غفاری-از صحابه بزرگ پیامبراسلام(ص)- را داشت ، پس از شهادت ابوذر به مدینه برگشت و به خدمت اهل بیت رسول خدا(ص) درآمد. این غلام سیاه عاشق اهل بیت بود. سال ها به امام علی (ع) و امام حسن(ع) و امام حسین (ع) خدمت کرد.

در سفر کربلا ، جون از مدینه امام حسین (ع) را همراهی کرد . روز عاشورا از امام (ع) اجازه خواست تا به میدان برود. ولی امام (ع) از بس که این غلام سیاه را دوست داشت ، نمی توانست کشته شدن این غلام سیاه را ببیند و به او اجازه داد که کربلا را ترک کند. جون به گریه افتاد و گفت : من در روزهای شادی با شما بوده ام ؛ چطور در روزهای رنج و سختی از شما جدا شوم؟ و نیز گفت : ای سرور من ، اگرچه فامیل معروفی ندارم و بویم ناخوش و چهره ام سیاه است ، ولی می خواهم به بهشت بروم و رو سفید شوم . به خدا از شما جدا نمی شوم تا خونم با خون های شما آمیخته شود.

امام(ع) اجازه داد تا جون به جنگ دشمن برود. او جنگید تا زخمی شد و به زمین افتاد . امام حسین (ع) بر بالین او آمد و دعا کرد : خدایا رویش را سفید و بویش را خوش گردان و او را با نیکان محشور کن

پس از گذشت سه روز از حادثه کربلا، وقتی مردم برای دفن شهدا آمدند ؛ متوجه بوی عطر بدن این غلام سیاه شدند که همه جا را پر کرده بود . به راستی چه افراد سرشناسی بودند که به راه یزید رفتند و یا با سکوت ، ذلت و خواری برای خود خریدند وچه غلامان سیاهی که از شاهان پیشی گرفتند و به خوشبختی رسیدند.


اسامی شهدای روز دهم محرم الحرام سال 61 هجری

1-امام حسین ع

2- حضرت عباس ع

3- علی اکبرع

4- علی اصغرع

5-ابراهیم بن حصین

6-ابوبکربن حسن

7-ابوثمامه عمرو

8-ابوعمرونهشلی

9-اسلم ترکی

10-امیه بن سعد

11-انس بن حارث

12-بریربن خضیر

13-جابربن حارث

14-جابربن حجاج

15-جبله بن علی

16-جعفربن عقیل

17-جعفر بن علی

18-جناده بن کعب

19-جندب بن حجیر

20-جون غلام ابوذر

21-حبیب بن مظاهر

22-حجاج بن مروق

23-حربن یزید

24-حلاس بن عمر

25-حنظله بن اسعد

26-زاهر غلام عمر

27-زهیر بن قین

28-سالم غلام عامر

29-سعیدبن عبداله

30-سلمان بن مضارب

31-سواربن منعم

32-سویدبن عمرو

33-سیف بن حارث

34-سیف بن مالک

35-شوذب غلام شکر

36-عابس بن ابی شبیب

37-عامر بن حسان

38-عامر بن مسلم

39-عبدالرحمن بن عبداله

40-عبدالرحمن بن عبدر

41-عبدالرحمن بن عروه

42-عبداله بن عروه

43-عبداله بن حسن

44-عبداله الاصغر

45-عبداله الاکبر

46-عبداله بن علی

47-عبداله بن عمیر

48-عبداله بن مسلم

49-عثمان بن علی

50-عماربن حسان

51-عمروبن جناده

52-عمروبن قرظه

53-عون بن جعفر

54-عون بن عبداله

55-عون بن علی

56-قاسط بن زهیر

57-حضرت قاسم ع

58-مالک بن عبداله

59-محمدبن عبداله

60-مسعودبن حجاج

61-مسلم بن عوسجه

62-مسلم بن کثیر

63-منجح بن سهیم

64-نافع بن هلالی

65-نصربن ابی نیزر

66-نعیم بن عجلان

67-وهب بن عبداله

68-هفهاف بن منهد

69-یزیدبن ثبیط

70-یزیدبن مغفل

71-عبدالرحمن بن عقیل

72- ضرغامه بن مالک