سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داریوش آریا

تا حالا که دوست داشتم هر مطلبی مینویسم از خودم باشه چون انشایم خوبه ولی وقت ندارم و سرم هم شلوغه برا همین مطالب خودم زیاد خوب نیست چون مطلبی که می نویسی باید فوق العاده باشه تا دیگران رغبت کنن اونو بخونن .

فرزندان ابوطالب و فاطمه بنت اسد ( پدر ومادر حضرت علی (ع) )

فاطمه بنت اسد نخستین زن از زنان بنی هاشم بود که با یک مرد هاشمی از همان تیره ازدواج کرد و از وی فرزند آورد و از این رو فرزندان آنها از دو سو نسبشان به جدشان هاشم بن عبدمناف می رسد وهاشمی کامل هستند .

بر طبق آنچه اهل تاریخ نقل کرده اند خدای تعالی به این بانوی ارجمند و شوهر بزرگوارشان شش فرزند یعنی چهار پسر و دو دختر عنایت فرمودند .

پسران عبارتند از : طالب ، عقیل ، جعفر و علی (ع) که هر کدام به ترتیب ده سال از دیگری کوچکتر بود و روی این حساب هنگامی که حضرت علی (ع) به دنیا آمد ، جعفر ده سال ، عقیل بیست سال و طالب سی سال از عمرشان گذشته بود .

دختران ابوطالب از فاطمه بنت اسد یکی به نام فاخته بود که کنیه اش (امَ هانی ) و دیگری نامش حبانه بوده است.


اصل و نسب مادر حضرت علی (ع)(حتمابخوانید خیلی جالبه )

فاطمه بنت اسد بن العزی ، مادر گرامی امیرالمومنین علی (ع) از قریش و از خاندان بنی هاشم است چون اسد فرزند هاشم بن عبدمناف بوده و از این رو با ابوطالب عموزاده و با رسول خدا (ص) نیز از یک تیره بوده اند .

گویند روزی که جناب ابوطالب حضرت محمد (ص ) را که در آن موقع هشت سال بیشتر نداشت به خانه آورد و این گونه همسر خود یعنی فاطمه بنت اسد را خطاب قرار داد : این برادرزاده من محمد (ص) است و من از امروز سرپرستی او را بر عهده گرفته ام مبادا او را از کاری محروم کنی و یا چیزی را از او دریغ نمایی . در این موقع فاطمه در حالی که دست بر سر محمد (ص) می کشید به جناب ابوطالب گفت : تو سفارش فرزندم محمد (ص) را به من می کنی ؟

این علاقه بی حد وحصر فاطمه به پیامبر عظیم الشان (ص) اسلام نشان می دهد به طوری که خود حضرت (ص) می فرمایند بسیار مواقعی بود که ایشان چیزهایی را از فرزندان خود مخفی می داشت و به من میداد . یعنی مثل فرزندان خود و یا در مواردی بسیار بالاتر از فرزندان خود دوست داشت و با من رفتار می کرد .

فاطمه نیکی های زیادی به پیامبر اسلام (ص) کرد و پیامبر (ص) هم همیشه از او به نیکی یادمی کرد .

همان گونه که گفته شد ، فاطمه از زنان سابقه دار در تاریخ اسلام است و به خاطر محبت هایی که در دوران کودکی به رسول خدا (ص) کرده بود ، شدیداً مورد علاقه آن حضرت بوده و پیغمبر خدا (ص) تا زنده بود از محبت هایی که این بانوی بزرگ اسلام در کودکی به آن حضرت (ص) کرده بود به نیکی یاد می کرد و درباره اش دعای خیر می فرمود ، چون فاطمه برای آن حضرت همانند مادری مهربان بود که او را چون عزیزترین فرزندانش دوست می داشت و او را تربیت نموده و بزرگ کرد .

ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه گفته است : فاطمه نخستین زنی است که بعد از خدیجه (س) به رسول خدا (ص) ایمان آورد و با او بیعت نمود و یازدهمین مسلمانی است که به اسلام گروید و چون هنگام مرگ او فرا رسید ، وصیت خود را به رسول خدا (ص) کرد و آن حضرت (ص) نیز وصیت او را پذیرفت و بر او نماز خواند و چنانکه می دانیم سبقت در اسلام یکی از فضایل بزرگ برای هر مرد و زن مسلمانی به شمار رفته و می رود و فاطمه پس از خدیجه کبری (س) گوی سبقت را در این فضیلت از دیگران ربوده است .

چنانکه در مهاجرت به مدینه نیز از زنانی است که گوی سبقت را ربوده و جزء پیشتازان این راه بوده است و این نیز فضیلت دیگری است که هر کس زودتر از دیگران هجرت کرده به همان نسبت بر سایر مسلمانان فضیلت و برتری دارد و این مطلب را خدای تعالی در سوره توبه این گونه بیان می کند : (والسابقون الاولون من المهاجرین و الانصار والذین اتبعوهم باحسان رضی الله عنهم و رضوا عنه و اعدلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم .)

یعنی : سبقت گیرندگان نخستین از مهاجر و انصار و کسانی که به نیکی از ایشان پیروی کردند ، خدا از آنها راضی است و آنها نیز از خدا راضی هستند و برای آنها بهشت هایی آماده کرده که نهرها در آن جاری است و همیشه در آن جاویدان اند ، این است کامیابی بزرگ .

فاطمه بنت اسد از جمله زنان بزرگواری است که این هر دو فضیلت را درک کرد و چون رسول خدا (ص) به مدینه هجرت فرمود ، پس از سه روز به همراه فرزندش علی (ع) وفاطمه الزهرا (س) و فاطمه دختر زبیر به مدینه هجرت کردند .


اصل و نسبت پدر حضرت علی (ع)((خیلی جالبه حتما بخونید ))

      

پدر حضرت علی (ع) ابوطالب فرزند عبدالمطلب می باشد . چون هاشم برادر مطلب از دنیا رفت وهمسرش سلمی دختر عمروبن ولید از طایفه خزرج از بنی عدی بن نجار بود ؛ تنها فرزندش را برداشت و به مدینه نزد قبیله خود برد- البته هاشم به غیر از سلمی همسران دیگری نیز داشت چون جلوتر از مرگ این شرط را با او کرده بود . به هر جهت مطلب به دنبال برادر زاده به مدینه رفت و مادرش را راضی کرده و وی را با خود به مکه آورد . وی در آن زمان نوجوان بود ، چون مردم مطلب را با آن نوجوان مشاهده کردند فکر کردند که او برده ای از مدینه خریداری کرده و با خود آورده است به همین دلیل به او گفتند عبد مطلب ، یعنی بنده مطلب و چون ایشان این موضوع را رد کرده و بیان داشتند که ایشان برادر زاده من هستند ، نه برده من ، اما این نام بر او باقی ماند . نام اصلی ایشان شیبه بود و بعدها به شیبه الحمدش گفتند . ایشان در مدینه از مادرش سلمی به دنیا آمد . البته برخی هم گفته اند نام اصلی آن جناب عامر بوده است .

گویند وقتی متولد شد در سرش مقداری موی سفید بود و از این رو شیبه اش نامیدند و الحمد نیز به خاطر حمد و سپاس بسیاری بود که مردم از وی می کردند ، چون در زمان خود پناگاه و ملجا مردم بود .

مطلب برادرزاده را بسیار گرامی داشت و بعد از او عهده دار بسیاری از کارهای مربوط به خانه خدا شد . عبدالمطلب از مقام بسیار بزرگی در بین مردم مکه وسرزمین حجاز برخوردار بود و فضل و بخشش فراوانی از خود نشان می داد.

عبدالمطلب به دنبال خوابی که دید تصمیم به حفر چاه زمزم گرفت و چون قریش از تصمیم او آگاه شدند و او را مشغول به کار دیدند در صدد جلوگیری از کار او برآمدند . عبدالمطلب که در آن موقع فقط حارث تنها پسر خود را داشت از وی خواست که اگر به بالای چاه آمدند با آنها درگیر شود تا او بتواند به کار خود ادامه دهد و در همان جا از خدا درخواست کرد که چنان که خداوند متعال ده فرزند پسر به وی بدهد یکی از آنها را به عنوان نذر در راه خدا قربانی کند .

اعتراض قریش بالا گرفت و اجتماع دارالندوه تشکیل گردید و این پیشنهاد به تصویب رسید که باید به زنی کاهنه از قبیله بنی سعد که در معبدی در کوه های دمشق ساکن بود و نامش سجام یا قطبه بود مراجعه کنند تا او در این زمینه حکمیت کرده و نظر دهد همان گونه که به دفعات در رابطه با مشکلات مختلف به او مراجعه کرده بودند .

بزرگان مکه به طرف معبد حرکت کردند ناگاه گرمای بی سابقه ای بیابان را فرا گرفت و ذخیره آب آنها هم تمام شد و در معرض خطر هلاک شدن قرار گرفتند .

در همین موقع در زیر پای شتر عبدالمطلب چشمه آبی پدیدار شد و کاروان را سیراب نمود کاروان این رخداد را به فال نیک گرفته و حق حفر چاه زمزم را به عبدالمطلب دادند و از همان جا و بدون مراجعه به زن معبد نشین به مکه بازگشتند .

عبدالمطلب چاه زمزم را حفر نمود و طلاجات و اشیای قیمتی را که در آن دفن شده بود را پیدا و به خانه کعبه باز گرداند وافتخار دیگری برای خود به دست آورد . داستان شنیدنی اصحاب فیل هم بر ارج و احترام عبدالمطلب افزود .

همچنین خدا دعای او را مستجاب کرده و ده پسر وشش دختر به عبدالمطلب داد .

پسران او عبارتند از : عبدالله زبیر ابوطالب که از یک مادر بوده و به اصطلاح برادر تنی هم بودند حارث عباس حمزه سیدالشهداء که درود و رحمت خدا بر او باد حجل که او را غیداق نیز می گفتند مقوم ضرار و ابولهب .

داستان نذر عبدالمطلب که در جای خود بسیار شنیدنی و جالب است که همه خوانندگان تا حدود زیادی با آن آشنا هستند .

عبدالمطلب که خداوند ایشان را با ابرار محشور دارد بت پرست نبوده و مثل نیاکان خود بر دین ابراهیم (ع) بوده است . آن بزرگوار با توجه به اینکه حضرت محمد (ص) در کودکی پدر ومادر گرامی شان را از دست داده بودند و همچنین با توجه به علاقه خاص و ویژه ای که در خانواده عبدالمطلب نسبت به عبدالله پدر پیامبر اکرم (ص) به خاطر اینکه کوچک ترین پسر خانواده بودند و در جریان اجرای نذر عبدالمطلب و خون بهای عبدالله که صد شتر تعیین شد سرپرستی آن بزرگوار را برعهده گرفت .

عبدالمطلب تا هشت سالگی سرپرستی رسول اکرم (ص) را برعهده داشت و علاقه خاصی به آن حضرت که تنها یادگار عبدالله بود داشت و همیشه سفارش او را به فرزندانش می نمود و در موقع مرگ هم از ابوطالب که برادر تنی عبدالله بود خواست که سرپرستی حضرت محمد را به عهده بگیرد و الحق هم که جناب ابوطالب این کار را با جان و دل انجام داد و با وجودی که در فقر و تنگدستی بسر می برد ، اما این کار را با افتخار برعهده گرفت . سلام و درود خداوند بر روان پاک ومطهرش باد - .   

ابوطالب از هشت سالگی سرپرستی حضرت محمد (ص) را بر عهده گرفت و این کار و همچنین حمایت همه جانبه از رسول خدا (ص) را تا زمان مرگش یعنی سال یازدهم بعثت و حدودچهل وسه سال بر عهده داشت .

در اینجا ذکر این مورد ضروری به نظر می رسد که جناب ابوطالب بر دین اسلام بوده و در این مورد هیچ شک و شبهه ای وجود ندارد اما به دلیل ملاحضاتی از ابراز دین و عقیده خود امتناع کرده است و می توان گفت به دلیل حساسیت های موجود در جامعه تقیه می کرده است تا بهتر بتواند از برادرزاده خود حضرت محمد مصطفی (ص) دفاع کند .

در حدیثی که کلینی (ره) در اصول کافی از امام صادق (ع) روایت کرده آن حضرت فرمود :( یحشر عبدالمطلب یوم القیامه امه .احده علیه سیماء الانبیاء و هیبه الملوک ) عبدالمطلب در روز قیامت یک امت محشور می گردد ( یعنی در زمان خود تنها او بود که پیرو دین حق بود ) و سیمای پیغمبران و هیبت پادشاهان را داراست .

در حدیث دیگری شیخ صدوق (ره) از رسول خدا (ص) روایتی نقل کرده و خلاصه اش این است که آن حضرت (ص) به امام علی (ع) فرمودند : همانا عبدالمطلب در زمان جاهلیت پنج سنت و قانون قرار داد که خدای تعالی آنها را در دین اسلام مقرر فرمود : 1- حرام بودن زن پدر بر پسران 2- خمس گنج را باید جدا کرد و در راه خدا داد 3- هنگامی که زمزم را حفر کرد نامش را سقایت الحاج نامید 4- دیه قتل را صد شتر قرار داد 5- طواف کعبه را به هفت شوط مقرر داشت . آنگاه حضرت رسول (ص) فرمود : ( یا علی انّ عبدالمطلّب کان لا یستقسم بالازلام ، ولا یعبد الاصنام و لا یاکل ما ذبح علی النّصب و یقول : انا علی دین ابراهیم ) همانا عبدالمطلب به بتها قرعه نمی زد و آنها را پرستش نمی کرد و از آنچه برای بتها قربانی می کردند ، نمی خورد و می گفت : من بر دین ابراهیم هستم .

شیوه ابوطالب آن بود که هر گاه می خواست نهار یا شام به بچه های خود بدهد بدانها می گفت : صبر کنید تا فرزندم محمد (ص) بیاید و چون آن حضرت (ص) حاضر می شد بدانها اجازه می داد دست به طرف غذا ببرند .

جناب ابوطالب همچنین قصیده معروف (لامّیه ) را درباره رسول خدا (ص) سرود که حدود نود بیت است و مطلع آن این است :

و ابیض یستسقی الغمام بوجهه                                                                ثمال الیتامی عمتهٌ للارامل  

البته باید به این موضوع هم اشاره کنیم که لبه تیغ تبلیغات سوء بنی امیه بر علیه حضرت علی (ع) باعث جهت گیری هایی بر علیه جناب ابوطالب شده باشد تا اولاً با این کار خود ضربه ای به آن شخصیت و خانواده آن حضرت وارد کنند و ثانیاً دشمنی دیرینه ای که با ابوطالب و فرزندان عبدالمطلب داشته اند عناد وکینه خود را نشان دهند .

چگونه می توان قبول کرد کسی مانند ابوطالب که چهل و سه سال با پیامبر بوده و از او حمایت کرده و در این راه سختی های بسیاری دیده است بر دین اسلام نبوده است . بجز عناد وکینه آل امیه که به جهت دشمنی با حضرت علی (ع) و دشمنی با اسلام این شایعات بی پایه و اساس را در جامعه رواج می دادند تا جایی که وقتی مردم شام شنیدند که حضرت علی (ع) در مسجد ضربت خورده است می گفتند مگر علی (ع) نماز هم می خواند ؟ چقدر تبلیغات سوء بر علیه بزرگمرد تاریخ اسلام ؟ دشمنی آل امیه تا آنجا بود که دستور بد گویی و لعنت کردن آن حضرت را در مساجد ومجالس داده بودند . چون حضرت علی (ع) بسیاری از بزرگان آنها را با شمشیر اسلام از پای در آورده بود و به هلاکت رسانده بود و باقیمانده آنها را هم با زور شمشیر مسلمان کرده بود . اسلامی ظاهری که فقط نام اسلام را یدک می کشید و برای رسیدن به اهداف و خواسته های شیطانی خود مورد استفاده قرار می دادند .


حضرت علی (ع) در گذر تاریخ

·         ولادت سیزده رجب سی سال بعد از عام الفیل ، ششصد میلادی .

·         محل تولد ، کعبه خانه خدا.

·         نام پدر ، ابوطالب و نام مادر فاطمه بنت اسد.

·         خردسالی ، قرار گرفتن تحت سرپرستی رسول اکرم (ص) به دلیل خشکسالی و عیالوار بودن ابوطالب پدر بزرگوار ایشان.

·     ده سالگی ، ایمان آوردن به خدا و پذیرش دین اسلام در پرتو فرمایشات حضرت محمد (ص) و خواندن اولین نماز جماعت با پیامبر (ص) و حضرت خدیجه (س).

·         سیزده سالگی ، انتخاب به عنوان برادر ، وصی و جانشین پیامبر(ص).

·     بیست وسه سالگی ، خوابیدن به جای پیامبر (ص) در شب لیله المبیت و بعد از چند روز هجرت به مدینه النبی و پیوستن به رسول خدا (ص).

·     بیست وپنج سالگی ، ازدواج باحضرت فاطمه (س) دخت گرامی حضرت رسول (ص) ، نزول حدیث سد الابواب در شان حضرت علی(ع) و خانواده گرامیشان ، شرکت در جنگ بدر و عقد اخوت با رسول خدا (ص).

·         بیست وشش سالگی ، شرکت درجنگ احد ، ولادت امام حسن مجتبی (ع)

·     بیست وهفت سالگی ، شرکت در غزوه بنی النضیر ، ولادت سالار شهیدان امام حسین (ع) ، وفات فاطمه بنت اسد مادر گرامی امام علی (ع)

·         بیست وهشت سالگی ، شرکت در جنگ خندق (احزاب) و از پای در آوردن عمربن عبدود پهلوان نامی عرب

·         بیست ونه سالگی ، شرکت در جنگ خیبر و فتح قلعه خیبر و از جا کندن درب قلعه

·     سی سالگی ، شرکت در غزوه فتح مکه و پاک کردن کعبه از وجود بت ها با کمک حضرت محمد (ص) و شرکت در غزوه حنین

·     سی ویک سالگی ، وقوع جنگ تبوک و ماندن حضرت علی (ع) در مدینه بنا به خواسته پیامبر (ص) به عنوان جانشین ایشان و نزول حدیث منزلت در این زمینه ، داستان مباهله و عنوان اینکه علی (ع) به عنوان نَفْس پیامبر (ص) می باشد ، ابلاغ آیات سوره برائت در مکه توسط علی (ع)

·     سی و دو سالگی ، مسافرت به یمن برای تبلیغ دین اسلام ، حجه الوداع وجریان غدیر خم و انتخاب حضرت علی (ع) به عنوان جانشین بلافصل پیامبر

·         سی وسه سالگی ، وفات پیامبر اعظم (ص) و چندی بعد وفات فاطمه زهرا (س) و غم و اندوه حضرت علی(ع)

·     سی وسه سالگی تا پنجاه وهشت سالگی ، خانه نشینی و سکوت تا در بین مسلمانان تفرقه ایجاد نشود. این خانه نشینی بیست وپنج سال به طول کشید. از اهم فعالیت ها و اتفاقات این مدت می توان به این موارد اشاره کرد : هدایت ، راهنمایی وارشاد مسلمانان به دین ناب محمدی وفات دردناک فاطمه اطهر (س) تصرف فدک توسط خلیفه وقت - تربیت افرادی مخلص وآگاه به اسلام راستین همچون مالک اشتر و میثم تمّار و...  جمع آوری ونوشتن قرآن کریم  قضاوت در بین مردم    جمع آوری و نوشتن احادیث پاسخ دادن به ابهامات دینی مردم پاسخ دادن به سوالات علمای دینی سایر مذاهب و... از مهم ترین اتفاقات این دوره از زندگی ابرمرد عدالت علی (ع) می باشد.

·     پنجاه وهشت سالگی ، رسیدن به حق مسلم خود که همانا امامت بر مسلمین بعد از بیست وپنج سال غصب این جایگاه توسط دنیا دوستان و دنیا طلبان می باشد.

·     پنجاه ونه سالگی ، وقوع جنگ تاسف بار جمل که با هدایت دنیا دوستان و دنیاطلبان و دنیا پرستانی همچون طلحه وزبیر وهمراهی عایشه همسر رسول خدا(ص) صورت گرفت و اولین تفرقه جدی در بین مسلمانان به وجود آمد.

·     شصت ویک سالگی ، وقوع جنگ صفین بین حضرت علی (ع) و معاویه که با ماجرای حکمیت وجریانات بعد از آن مشکلات جدیدی را به وجود آورد و گروه خوارج تشکیل شد.

·     شصت و دو سالگی ، وقوع جنگ نهروان بین حضرت علی(ع) و گروه خوارج که در این جنگ عده زیادی از این گروه کشته شدند و تعداد انگشت شماری از این گروه موفق به فرار از مهلکه جنگ شدند.

·     شصت وسه سالگی ، شهادت حضرت علی (ع) اسوه صبر و استقامت ، مرد عدل و عدالت و مظلوم ترین مرد تاریخ در مسجد کوفه و توسط شقی ترین مردم روی زمین ابن ملجم مرادی از باقی مانده های گروه خوارج صورت گرفت . این حادثه در سحرگاه روز نوزدهم رمضان اتفاق افتاد و حضرت علی (ع) بعد از پنجاه وسه سال مجاهدت در راه دین اسلام دو روز بعد و در بیست ویکم رمضان سال چهلم هجری به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسید

خدایا به حق پهلوی شکسته زهرا(س) ما را از شیعیان واقعی مولا امیرالمومنین (ع) که درود خدا بر او و خاندان مطهرش باد قرار بده .


علی (ع) یک انسان کامل

این علی کیست که نمونه ومصداق انسان کامل است .

این علی کیست که به هنگام عبادت از ماسوای الهی می برید

این علی کیست که دشمنانش برفضیلت و برتری او گواهی دادند.

این علی کیست که هم صاحب جاذبه است و هم دافعه

این علی کیست که به راه های آسمان از راه های زمین آگاه تر است .

این علی کیست که در محراب عبادت بسیار گریان و در میدان نبرد بسیار خندان بود.

این علی کیست که دوستانش از شدت حب و علاقه ای که به او دارند ، سر دادند وسردار رفتند.

این علی کیست که دوستی اش ایمان و دشمنی با او نفاق است . ( دشمنی با او نشانه منافق بودن است )

این علی کیست که با حق است وحق با اوست.

این علی کیست که نامش تا ابد جاوید و زنده است .

این علی کیست که ذکر نام او عبادت است .

این علی کیست که محبوب دلها و معشوق انسان هاست.

این علی کیست که رهبر تمامی دوران هاست.

این علی کیست که طیف وسیعی از ملیت ها وجمعیت ها را مجذوب خویش ساخته است.

این علی کیست که محبت او در دل ها جاویدان است.

این علی کیست که شخصیتش محدود به زمان معینی نیست ؛ بلکه مربوط به همه زمان هاست.

این علی کیست که با گذر زمان نامش کهنه نمی شود.

این علی کیست که در همه دنیا وجود دارد و از هیچ دنیایی از دنیاهای بشری غایب نیست.

این علی کیست که شفیع روز جزاست.

این علی کیست که کشتی نجات انسان است.

این علی کیست که به هنگام عبادت خدا را می دید.

این علی کیست که به هنگام وضو می لرزید.

این علی کیست که به هنگام ایستادن در محراب رعشه بر اندامش می افتاد.

این علی کیست که نورش در دنیا و برزخ و قیامت پرتو افشانی می کند.

این علی کیست که مدافع محرومان بود ، با فقرا غذا می خورد وخود را به آنان نزدیک می ساخت.

این علی کیست که نماز را به شکل واقعی آن نمود.

این علی کیست که پدر یتیمان است.

این علی کیست که شب ها هزار رکعت نماز می خواند.

این علی کیست که طاقت دیدن گریه یتیم را نداشت.

این علی کیست که رسول اکرم (ص) درباره اش فرموده است : ( دوستی با علی حسنه ای است که با وجود آن ، گناه به آن آسیب نزند .)