سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داریوش آریا

تا حالا که دوست داشتم هر مطلبی مینویسم از خودم باشه چون انشایم خوبه ولی وقت ندارم و سرم هم شلوغه برا همین مطالب خودم زیاد خوب نیست چون مطلبی که می نویسی باید فوق العاده باشه تا دیگران رغبت کنن اونو بخونن .

ژنرال حسین کامل خطاب به مرقد مطهر امام حسین (ع) : نام تو حسین اس

نیروهای غربی در سال 1991 و بعد از باز پس گیری کویت ، با توجه به قدرتی که شیعیان به دست آورده بودند و نیروهای عراقی عملاً در شهرهای نجف، کربلا، العماره، کویته و قسمتی از بغداد نفوذی نداشتند، بلافاصله میدانی برای صدام فراهم نمودند تا بتواند بر اوضاع داخلی کشورش مسلط شود.
صدام بلافاصله نیروهای گارد ریاست جمهوری را از جبهه فراخواند و هر گردانی را در اختیار یکی از ژنرال‌های مطمئن و سرسپرده خودش قرار داد.
ژنرالی که برای امن نمودن کربلا انتخاب شده بود "حسین کامل حسن"- داماد بزرگ صدام- بود.
با یورش سربازان گارد، مجاهدان به ضریح امام حسین(ع) پناهنده شدند. "حسین کامل" در حالی‌که چندین توپ در اطراف صحن و سرای آقا اباعبدالله مستقر کرده بود با صدای بلند گفت: تو نامت حسین است و من هم نامم حسین. حالا ببینیم کدام یک از ما قدرتش بیشتر است.
سپس با شلیک چند گلوله توپ مقداری از صحن و گنبد را خراب و مجاهدان را وادار به تسلیم کرد.

"حسین کامل" در ابتدای اسارت من درجه گروهبان یکمی داشت ولی پس از این‌که به دامادی صدام نائل گردید خیلی سریع پله ترقی را پیمود.
او چند ماه پس از به توپ بستن حرم امام حسین(ع) به مریضی لاعلاج مغزی دچار شد و برای معالجه به پاریس رفت. گویا در آن‌جا غربی‌ها روی او نفوذ کرده و به او وعده ریاست جمهوری عراق را می‌دهند.

او پس از بازگشت از پاریس در اردن توقف و با "ملک حسین" پادشاه اردن دیدار می‌کند و هدف خود را برای براندازی صدام با او در میان می‌گذارد. او پس از بازگشت به عراق به اتفاق برادر خود- صدام کامل- که داماد دیگر صدام بود، روزی که قرار بود برای یک مراسم ملی به خدمت صدام پدرزن خود بروند راه را کج کرده همراه زن و فرزند خود به اردن پناهنده می‌شوند.
صدام بلافاصله به طور مخفینانه نامه‌ای برای آن‌ها می‌فرستد و از آن‌ها می‌خواهد تا موضوع کاملاً علنی نشده برگردند و مورد عفو  قرار خواهند گرفت.

"حسین کامل" پس از دادن اطلاعاتی از نیروگاه‌های اتمی، شیمیایی و میکروبی عراق به آمریکا، به قول صدام که گفته بود اگر برگردی تو و برادرت را عفو خواهم کرد، اطمینان می‌کند و همراه برادرش به عراق باز می‌گردد.
بلافاصله پس از ورودشان به خاک عراق دختران صدام در رادیو و تلویزیون عراق اعلان کردند به‌خاطر اینکه شوهرانشان به ملت عراق خیانت کرده‌اند از آن‌ها طلاق گرفته‌اند.
حسین کامل و برادرش هم‌عشیره صدام بودند و چند ساعت پس از طلاق گرفتن دختران صدام، تکریتی‌ها که از قبیله صدام هستند به خانه دو برادر ریخته و علاوه بر آن دو، پدر و دو برادر دیگر آن‌ها را با وضع فجیعی می‌کشند
..."