افسانه سی مرغی که «سیمرغ» شدند
کلاسیک های همیشه خواندنی: منطق الطیر
افسانه سی مرغی که «سیمرغ» شدند
کمتر فارسی زبانی است که با افسانه ی سیمرغ آشنا نباشد؛ با این همه حضور سیمرغ به شاهنامه ی فردوسی محدود نمی شود. یکی از آثاری که سیمرغ محور آن قرار گرفته است «منطق الطیر» شیخ عطار نیشابوری است. این اثر ارجمند یکی از شاهکارهای ادبیات عرفانی فارسی است. که در قرن ششم هجری قمری سروده شده است.
این اثر بزرگ به زبان های اروپایی ترجمه شده است. همچنین ژان کلود کریر نمایش نامه نویس مشهور فرانسوی با همکاری پیتر بروک ، کارگردان تئاتر مشهور بریتانیایی، نمایش نامه ای بر اساس منطق الطیر نوشته اند که در چندین شهر جهان به روی صحنه رفته است.
سیمرغ عطار با سیمرغ شاهنامه به طور کل تفاوت دارد. اگر در شاهنامه سیمرغ پرنده ای افسانه ای است که گاهی به کمک زال و رستم می آید در منظومه منطق الطیر سیمرغ مظهر بی نشان حق است که دیگر پرندگان در جستجوی او تصمیم به سفر می گیرند.
در ادبیات صوفیانه جان انسان به مرغ و جسمش به قفس تشبیه شده است. این مرغ همواره مشتاق فرار از قفس است. این ادبیات بیشتر از هر چیز شرح این شوق است.
همان طور که دکتر شفیعی کدکنی بیان کرده است در منطق الطیر آثار شاعران و نویسندگان پیش از عطار هویدا است. عطار در منطق الطیر بسیاری از سخنان مشایخ را از تذکره الاولیا خودش نقل کرده است. اما منظومه منطق الطیر بیش از همه متأثر رساله ای از احمد غزالی و رساله الطیر ابن سینا است. رساله ی ابن سینا را سهرودی به زبان فارسی ترجمه کرده است.
ماجرای منطق الطیر این گونه آغاز می شود: « مرغان همه گرد آمدند و گفتند ما را پادشاهی باید که به پادشاهی او تسلیم شویم و او را به پادشاهی بشناسیم. بیایید در طلب او به راه افتیم و او را بیابیم و در سایه او زندگی کنیم و در ریسمان او آویزیم. فرمان بردار او باشیم و گوش به اوامر او داریم و پیرو احکام او شویم. ما شنیده ایم که پادشاهی است که او را سیمرغ می خوانند فرمان او در خاور و باختر جریان دارد. بیایید نزد او برویم و خویشتن بدو بسپاریم»
در این داستان جمع مرغان که مظهر سالکان راه حقند، در طلب پادشاهی خود به جستجوی سیمرغ، که جلوه ی حق است بر می آیند. در این میان هدهد راهنما و پیر طریقت مرغان است. آنها به سوی کوه قاف که جایگاه سیمرغ است رهسپار می شوند.
در ابتدای راه عده ای از مرغان هر کدام به بهانه ای از ادامه ی راه صرف نظر می کنند. هدهد با روایت داستان شیخ صنعان مابقی مرغان را به ادامه ی راه وا می دارد. مرغان در این مسیر سخت هفت وادی پیش رو دارند که اشاره به هفت وادی سلوک دارد این وادی ها به ترتیب عبارت اند از: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید،حیرت، فقر و فنا در عبور از این وادی ها بسیاری از مرغان از پای در می آیند. و از میان آن همه پرنده فقط سی مرغ باقی می مانند که به جایگاه سیمرغ می رسند. در واقع سیمرغ خود این سی مرغ هستند که پس از عبور از هفت وادی «سیمرغ» شده اند.
این کتاب آرایش است ایام را
خاص را داده نصیب و عام را
گر چو یخ افسرده ای دید این کتاب
خوش برون آمد چو آتش از حجاب
نظم من خاصیتی دارد عجیب
زانکه هردم بیشتر بخشد نصیب
گر بسی خواندن میسر آیدت
بی شکی هر بار خوشتر آیدت
آنجه من بر فرق خلق افشانده ام
گر نمانم تا قیامت مانده ام
گل فشانی کرده ام زین بوستان
یاد داریدم به خیر ای دوستان
خاص را داده نصیب و عام را
گر چو یخ افسرده ای دید این کتاب
خوش برون آمد چو آتش از حجاب
نظم من خاصیتی دارد عجیب
زانکه هردم بیشتر بخشد نصیب
گر بسی خواندن میسر آیدت
بی شکی هر بار خوشتر آیدت
آنجه من بر فرق خلق افشانده ام
گر نمانم تا قیامت مانده ام
گل فشانی کرده ام زین بوستان
یاد داریدم به خیر ای دوستان