داریوش آریا

تا حالا که دوست داشتم هر مطلبی مینویسم از خودم باشه چون انشایم خوبه ولی وقت ندارم و سرم هم شلوغه برا همین مطالب خودم زیاد خوب نیست چون مطلبی که می نویسی باید فوق العاده باشه تا دیگران رغبت کنن اونو بخونن .

امروز گل های نرگس خیلی خوش بو تر شده بودند

امروز که رفتم سر کار تو گلدون روی میزم چند تا گل نرگس تازه بود - البته نرگس منطقه ما بهترین بو رو تو دنیا دارند (نرگس شش پر و هشت پر بهبهان ) نا خداگاه اونا رو بو کردم عجب بویی داشتند - به خودم گفتم ای دل غافل تو شیعه علی (ع) هستی چطور نهم ربیع الاول رو فراموش کرده ای - نهم ربیع الاول آغاز 1175 سال امامت امام زمان ، حضرت ولی عصر (عج) بر تمامی مسلمانان جهان و به خصوص تمامی شیعیان مبارک باد


رابطه یارانه با قلیان باید خیلی جالب باشه

تو روستا -چون من خودم بچه روستا هستم - خیلی ها بدن شون لرز گرفته نکنه یارانه شون قطع بشه حتی یه پیرمردی قسم می خورد که به روحانی رای نداده پس یارانه اش نباید قطع بشه حالا شنیدیم تو کیش فوتبالیست های تیم ملی امیدمون رفتن و کره رو سه تایی کردن نگو اینا دوپینگ کرده اند اونم دوپینگ نیکوتینی یا همون دو پینگ قلیانی - جای تاسفش اینجاست که هزینه قلیان شون هم میلیونی بوده واقعا باید به حال این فوتبال و این بیت المال بینوا گریست - آب و برق و تلفن مدارس می خوان قطع کنند به خاطر نداشتن پول بعد بعضی ها هزینه قلیان شون از کیسه بیت المال می شه چند میلیون تومان - واقعاً جای تاسف داره


حماسهسازان هویزه؛پیدا بود که بچهها با گلوله مستقیم تانک از پای د

 

 

به جز حسین، دو نفر دیگر که آرپی‌جی داشتند، دو تانک دیگر را نشانه گرفتند و هر دو را آتش زدند. چهار تانک دیگر به ده متری حسین رسیده بود‌ند. ‌حسین از جا بلند شد و آخرین گلوله را‌‌ رها کرد. سه تانک باقی مانده در یک زمان به طرف حسین شلیک کردند و خاکریزش را به هوا بردند. خودمان را به سرعت بالای سرش رساندیم؛ از خون‌های روی زمین پیدا بود که مسافت زیادی خودش را ‌روی خاک کشانده است.

 

شهید سید‌حسین علم‌الهدی، فرزند آیت‌الله حاج سید مرتضی علم‌الهدی (ره) به سال 1337 شمسی پا به عرصه گیتی نهاد؛ فرزندی پاک از شجره مبارکه رسالت بود که در مهد علم و تقوا پرورش می‌یافت. حسین این نور پرتو گرفته تا آفاق در کانون علم و عملی در رشد بود که تشنگان فقه و فقاهت و مردم تشنه هدایت گرداگرد حریمش به اعتکاف بودند.
شهید سید‌حسین پنج سال پیش از قیام 15 خرداد 42 متولد شد تا بعد‌ها در مکتب قرآن، کلام وحی آموزد و نیز بعد‌ها در حین گذراندن دبستان، تلاوت کننده آیات الهی باشد و در سطح استان نغمه سرای و بلبل مترنم کننده لحن قرآن شود. صدای دلنشین او بود که صفحات زمان و قرون را به یکباره کنار می‌زد و این برگ ورق خورده را به برگ ایام هجرت پیوند می‌داد.

صمیمیت او بود که علاوه بر شور و جذبه‌اش، نقطه‌ای ‌به وجود آورده بود که مغناطیس باشد برای رشد دیگران در تجمع‌های مسجد و مدرسه؛ در مساجد با تشکیل کتابخانه و ‌سخنرانی و در مدارس با تشکیل انجمن‌های اسلامی و جلسات ارشاد و هدایت. هرچند هیچ قال و زبانی قادر بر ترسیم آن همه شور و عشق نیست، ‌بر حسب وظیفه، هاله‌ای از آن روح پاکباخته را در معرض تاریخ قرار می‌دهیم؛ باشد تا ره‌توشه‌ای برای فرزندان انقلاب گردد.

وی به تاریخ 16 /10/ 1359 به شهادت رسیدند.

سایت تابناک کد خبر:  369392تاریخ انتشار: 16 دی 1392 - 16:27 -   06 January 2014


ده جنایتکار دیگر واقعه کربلا و سرنوشت شان

نام

نقش وی در کربلا

سرانجام و چگونگی مرگ

محمد بن اشعث

هتک حرمت امام حسین ع

توسط نیش عقرب در هنگام قضای حاجت مُرد     

عبدالله بن حَوزه

تیراندازی به سوی لشکر ابا عبدالله ع

قطع پای راست او توسط مسلم بن عوسجه، اسب با حرکت تند، سر او را به هر سنگ و کلوخی کوبید تا به دوزخ رفت      

شبث بن ربعی

با شمشیر به صورت مبارک امام حسین(ع) زد

ابراهیم بن مالک اشتر آنقدر ران‌هایش را برید تا مرد. سپس سرش را جدا و جسدش را سوزاند

ابحر بن کعب

برداشتن مقنعه حضرت زینب(س) و کشیدن گوشواره از گوش ایشان

ابراهیم بن مالک اشتر، دست و پاهایش را قطع کرد، چشم‌هایش را از حدقه درآورد

شرحبیل

از پشت بر صورت امام حسین(ع ) زد     

مختار او را با آتش سوزاند

عمروبن حجاج

در روز عاشورا آب را بر روی اباعبدالله الحسین(ع) و یارانش بست، امام(ع) را خارج شده از دین نامید و از جمله حاملان سرهای شهداء به کوفه بود

به نفرین امام حسین(ع) گرفتار و از شدت تشنگی در بیابان هلاک شد

احبش بن مرثد(اخنس)

با اسب بر بدن مبارک امام حسین تاخت و عمامه اش را به غارت برد    

پس از واقعه عاشورا وقتی در صحنه جنگ ایستاده بود، تیری از کمان، رها و به قلبش اصابت کرد و مرد

عبدالله بن ابی حُصین

آب را بر سیدالشهداء(ع) بست و با بی‌شرمی به امام گفت: ای حسین! به خدا سوگند، جرعه‌ای از آب نخواهی چشید تا از تشنگی بمیری

به نفرین امام حسین(ع) مبتلا و به بیماری استسقاء گرفتار شد، هرچه آب می‌نوشید تشنگی‌اش برطرف نمی‌شد تا اینکه هلاک شد

بَجدل بن سُلیم

انگشت مبارک امام(ع) را برای در آوردن انگشتر برید

مختار او را دستگیر، دست و پاهایش را برید آنقدر در خون غلتید تا هلاک شد

اسحاق بن حَیوه حضرمی

داوطلبانه بر پیکر امام حسین ع تاخت و پیراهن حضرت رابه غارت برد

با پوشیدن پیراهن اباعبدالله(ع ) به مرض پیسی مبتلا شد و موهایش ریخت، توسط مختار دستگیر شد و دستور داد بر بدنش تاختند تا به هلاکت رسید


ده جنایتکار حادثه روز عاشورا و سرانجام آنها

نام

نقش وی در کربلا

سرانجام و چگونگی مرگ

شمر بن ذی‌الجوشن

نقش‌آفرین اصلی جنایات کربلا، صدور دستور یورش همه جانبه به امام حسین(ع) و یارانش

دستگیری توسط مختار ثقفی، گردن زدن او و انداختن وی در روغن داغ

محمد بن اشعث بن قیس

نقش‌آفرین و فراهم کننده حوادث روز عاشورا، فرمانده نیرویی بود که مسلم را دستگیر کردند

روز عاشورا در پی نفرین امام حسین(ع) عقرب سیاهی او را نیش زد و با خواری تمام مُرد

عبید الله بن زیاد

در حادثه کربلا، همه جنایت‌ها به دستور مستقیم عبیدالله تحقق یافت و بعد از یزید بیشترین نقش را در فاجعه عاشورا داشت

چکیدن قطره خونی از سر مبارک امام حسین(ع) بر ران او و باقی ماندن آن زخم تا آخر عمر، جسدش توسط ابراهیم بن مالک اشتر به آتش کشیده شد     

یزید بن معاویه

چوب زدن بر دندان‌های مبارک امام حسین ع

هنگام رقص و مستی به زمین خورد و مغزش متلاشی شد و صورتش همچون قیر، سیاه شد

سنان بن انس

نقش مؤثری در کشتن  اباعبدالله الحسین(ع) داشت

زبانش گرفت، عقلش زائل شد و با وضع ناگواری از دنیا رفت

عمر بن سعد

مجرم شماره سوم فاجعه کربلا و فرماندهی عملیات کربلا را بر عهده داشت

به دستور مختار ثقفی به قتل رسید و سرش از تن جدا شد

حرملة بن کاهل

پرتاب تیر بر گلوی علی‌اصغر ع

مختار ثقفی دستور داد تا بدنش را تیرباران کنند

حصین بن نُمیر

فرمانده تیراندازان لشکر عمر بن سعد و تیراندازی به امام حسین ع     

ابراهیم بن اشتر جسد او را سوزاند و سرش را برای مختار به کوفه فرستاد، سر او در مکه و مدینه آویزان ماند تا درس عبرتی برای دیگران باشد

مالک بن نُسیر کِندی

فرود آوردن ضربه بر فرق مبارک سیدالشهدا ع

قطع دستانش توسط همسرش و تا آخر عمر فقیر ماند

زرعه دامی

از قاتلان امام ع

هنگام مرگ از گرمای شکم و سردی پشتش صیحه می‌زد و می‌گفت به من آب دهید